نوع فایل: بازی موبایل
مخصوص سایز 240*320
سبک : اکشن
پسوند فایل : .jar
تعداد:1
کتاب الکترونیکی بسیار زیبا و خواندنی "در خلوت خواب" را برای گوشی های موبایل شما عزیزان آماده نموده ایم.این کتاب ها بر روی تمامی گوشی هایی که از جاوا پشتیبانی می کنند نصب می شود. امیدواریم از این کتاب الکترونیکی بسیار زیبا لذت ببرید.
«شعر روز مادر»
دلم خوش نیست،مدتهاست مادر گل دلبند تو تنهاست مادر
چرا در پای او آبی روان نیست چرا اطراف او صحراست مادر
قناری های محبوبش کجایند، قفس؛این قصه ی دنیاست مادر!
نسیمی از بهشت زیرپایت برایش مثل یک رویاست مادر
چرا رویای ما رویاست مادر چرا فردای ما فرداست مادر
نگو:"این سرنوشت ماست مادر نگو این سرنوشت ماست مادر
دلم خوش نیست ، مدتهاست مادر گل دلبند تو تنهاست مادر
گوش کن ميخواهم برايت پسر بودن را تعريف کنم!
پسر بودن يعني نافتو که بريدن روش 2 سال حبس هم بريدن
پسر بودن يعني فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت ميکنه
پسر بودن يعني فقط يه سال وقت داري که کنکور قبول نشي
پسر بودن يعني بعد 18 ديگه يا سربازي يا سربار
پسر بودن يعني استرس سربازي و حسرت درس خوندنه بدون استرس
پسر بودن يعني بعد بابا مرده خونه بودن سنم نميشناسه يعني چي؟؟ يعني بابا نباشه نون بايد بدي حالا 5 ساله باشي يا 50 ساله
پسر بودن يعني حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چي هيزيه
پسر بودن يعني آزادي که از ( آ ) اولش تا ( ي ) آخرش همش مسئوليته و حصار
پسر بودن يعني جنگ که شد گوشت تنت سپر جونته
پسر بودن يعني يه سگ دو زدن واسه يه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نياري
پسر بودن يعني واسه عيد لباس نخري که دخترت واسه خريده لباس هر چي دوست داره بخره
پسر بودن يعني بي پول عاشق نشي
پسر بودن يعني حرفايي که ميمونه تو دل
پسر بودن يعني " مرد که گريه نميکنه "
پسر بودن يعني هميشه بدهکار بودن به همه
پسر بودن يعني بعد سربازي روز اول کلي تحويلت ميگيرن روز دوم به چشه زالو نگات ميکنن
پسر بودن يعني .......... مسئوليت مسئوليت
به افتخار همه پسرها
صحنه ای زیبا در لیلی و مجنون نظامی ؛
...پدر مجنون که در کار عشق او درمانده شده بود ، وی را به پیشنهاد مردم در موسم حج به زیارت کعبه می برد و او را پند می دهد که در این جایگاه از خداوند طلب شفا و فراموشی عشق کند ؛ مجنون با شنیدن این سخن نخست گریست ولی ناگهان به خنده آمد و به دامان کعبه آویخت .
باقی داستان و مناجات مجنون با خدایش را را از زبان نظامی بشنوید :
می گفت : گرفته حلقه بر در کامروز منم چو حلقه بر در
در حلقه عشق جان فروشم بی حلقه او مباد گوشم
گویند ز عشق کن جدایی کاین است طریق آشنایی
من قوت ز عشق می پذیرم گر میرد عشق من بمیرم
پرورده عشق شد سرشتم جز عشق مباد سرنوشتم
آن دل که بود ز عشق خالی سیلاب غمش براد حالی
یا رب به خدایی خداییت وآنگه به کمال پادشاهیت
کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم
از چشمه عشق ده مرا نور وین سرمه ز چشم من مکن دور
گر چه ز شراب عشق مستم عاشق تر ازین کنم که هستم
گوینده که خو ز عشق وا کن لیلی طلبی ، ز دل رها کن
یا رب تو مرا به روی لیلی هر لحطه بده زیاده میلی
از عمر من آنچه هست بر جای بستان و به عمر لیلی افزای
گر چه شده ام چو مویش از غم یک موی نخواهم از سرش کم
از حلقه او به گوشمالی گوش ادبم مباد خالی
بی باده او مباد جامم بی سکه او مباد نامم
گر چه ز غمش چو شمع سوزم هم بی غم او مباد روزم